استاد عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت در همایش «آموزش شرعی و روشهای توسعهی آن» که در روزهای ٧ و ٨ فروردین ١٣٩٥ در دوحه برگزار شد، سخنرانی کرد.
مشروح بیانات استاد دکتر عبدالرحمن پیرانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آموزش علوم شرعی در ایران؛ چالشها و امیدها
حضار محترم و علمای بزرگوار؛ سلام و درود خداوند بر شما باد.
در آغاز خداوند متعال را به خاطر توفیقی که در برگزاری این همایش به اتحادیهی جهانی علمای مسلمان ارزانی داشت سپاسگزارم و از درگاهش مسألت دارم این نهاد را به لحاظ فکری و فقهی و فرهنگی همواره پاسدار واقعی هویت امت اسلامی قرار دهد. همچنین از رئیس اتحادیه، دبیرکل و همکاران ایشان به خاطر توجه به مسألهی آموزش که از اولویتهای اتحادیه است سپاسگزارم. از خداوند متعال میخواهم تلاشهای آنان را سرشار از خیر و برکت و پاداش آن را در ترازوی حسناتشان قرار دهد.
موضوعی که میخواهیم دربارهی آن صحبت کنیم، در پاسداری از هویت امت اسلامی و حرکت به سمت بازستانی جایگاه امت و پیشرفت و تعالی مسلمانان اهمیت فراوانی دارد. اهمیتی که اسلام برای آموزش قایل است قابل مقایسه با سایر ادیان نیست؛ با نیم نگاهی به متون کتاب و سنت به این مهم پی میبریم که این دین حنیف تا چه میزان به علم و دانش توجه داشته است به طوری که نخستین آیهی قرآن مجید در تشویق به خواندن نازل میشود و خبر از آموزش و ابزار آلات نوشتن میدهد. همچنین خداوند متعال به قلم و آنچه مینویسند سوگند یاد کرده است و در داستان آدم ابو البشر یادآور میشود که چگونه خود به آموزش او همت میگمارد و نامهای گوناگون را به او میآموزد. "وعلم آدم الأسماء کلها".
سنت نبوی نیز به علم و دانش ارج فراوانی نهاده است؛ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم دربارهی اسرای غزوهی بدر مقرر کرد هر اسیری که توان مالی ندارد موظف است خواندن و نوشتن را به کودکان مسلمان آموزش دهد و این را فدیهی آزادی او قرار داد.
پر واضح است که انسان مسلمان موظف است برای فراگیری اعتقاد و باور صحیح اسلامی تلاش کند و واجبات خود را در چارچوب قواعد شرعی انجام دهد تا اسلامش درست باشد. از آنجایی که انجام عبادات و داد و ستد و رجوع به شریعت اسلامی از مسایلی ضروری و نیازمند آموزش و دقت نظر هستند، آموزش شرعی نیز امری ضروری است؛ زیرا کار مسلمانان و جامعه اسلامی بدون آن سامان نمییابد. علاوه بر آنچه ذکر کردیم، در دوران معاصر کشورهای اسلامی با خطرهایی از قبیل غفلت و بیخبری، اسراف، بیتوجهی به آموزههای اسلامی، انحراف از حقیقت اعتقاد و رفتار درست و مسالمتآمیز، تلاش برای دور کردن دین از زندگی مردم، ضعف ایمان به خدا و... روبرو هستند که مسلمانان را تهدید میکند؛ بنابراین امت اسلامی برای رویارویی با این خطرات و در راستای انجام وظیفهی شرعی، نیازمند بیداری است تا مجد و شکوه نیاکانش را بار دیگر زنده کند.
اهداف کلی آموزش شرعی
١- تقویت ایمان به دین اسلام و افتخار به اسلام و مسلمانی و ارزشها و آموزههای دینی و پاسداری از ارزشهای مقدس و احترام به عقاید و باورهای دیگران.
٢- انگیزهبخشی برای گرایش به اسلام و نهادینه کردن اساس شهروندی مانند شناخت حقوق و واجبات و تقویت کار جمعی و پاسداشت ارزشهای جامعه و آداب و رسوم آن در چارچوب وحدت ملی.
٣- دستیابی به عناصر فرهنگ اسلامی و تعامل با فرهنگهای جهانی.
٤- کسب مهارت در زمینهی اندیشهی علمی برای فهم و تفسیر ظواهر طبیعی و اجتماعی در رویارویی با مشکلات اساسی و افزون بر آن توسعهی توانمندیها در تحلیل و نتیجهگیری.
٥- کسب مهارت در زمینهی تعامل با دستاوردهای عصر در زمینهی شناخت و فناوری و مطابقت آن در زندگی روزمره.
٦- توسعهی رویکردهای مثبت در راستای احترام به نظام اجتماعی و ارزشها و آداب و رسوم و نهادهای اجتماعی.
فراگیرسازی آموزش علوم شرعی
دایرهی نیاز به آموزش علوم شرعی دایرهای گسترده است و تنها به کارشناسان این حوزه محدود نمیشود. کسانی که مورد خطاب فراگیری علم شرعی هستند میتوان آنان را به سه دایره تقسیم کرد:
دایرهی نخست: دایرهی عمومی که همهی مسلمانان را در بر میگیرد. بنابراین هر مسلمان در هر سطح علمی یا تخصصی و با هر نژادی که باشد به علم شرعی نیاز دارد و این مخرج مشترک تمام مردم است.
دایرهی دوم: دایرهی نیازهای اختصاصی افراد است که دیگران در زمینهی علمی مخصوص آن مشارکتی ندارند؛ مثلا کسی که در حوزهی تجارت کار میکند نیاز به یک سری احکام مربوط به معاملات دارد که دیگران نیازی به آن ندارند.
افراد این دو دایره نیازهای محدودی دارند و به مسایل علمی و جزئیات زیادی نیاز ندارند. ابن قیم میفرماید: بر هر فردی واجب است مسایل مربوط به احکام در حوزهی تخصصی خود را فرا گیرد و نیازی نیست چیزهایی خارج از آن را فرا گیرد و این به معنی بیتوجهی به مصالح مردم و تعطیلی زندگی آنان نیست.
دایرهی سوم: دایرهی متخصصان علوم شرعی است کسانی که نیاز به منابع بیشتری برای مطالعه دارند یا این که خود را برای سهیم شدن در آموزش و گسترش آن و عهدهدار شدن وظایف شرعی آماده کردهاند.
کسی که در حوزهی علمی تأمل کند خواهد دید که محور اصلی تلاش در دایرهی سوم است؛ سیستم رسمی آموزش علوم شرعی یا دروس مساجد متوجه کارشناسان است و آنان را با زبان علمی مخصوص و درخور نیازهای آنان مورد خطاب قرار میدهد.
نهادهای آموزش علوم شرعی
نهادهای آموزش علوم شرعی در دو حوزه متمرکز است:
حوزهی نخست: آموزش در مساجد در قالب دروس علمی خواه روزانه یا هفتگی در دورههای فشرده یا سنخرانیهای علمی.
حوزهی دوم: آموزش رسمی در قالب مدارس و مراکز و دانشکدههای علوم شرعی خواه زیر نظر سیستم آموزش رسمی باشد یا به صورت غیر رسمی انجام گیرد.
پیشینهی تاریخی آموزش علوم شرعی در ایران
بر تحلیلگران پنهان نیست که ایرانیان به لحاظ علمی و فرهنگی تا چه میزان از تاریخ اسلام متأثر بودهاند؛ از سرآغاز قرن هفتم میلادی تا قرن هفدهم ایران به لحاظ سیاسی و اجتماعی و مذهبی تحت حاکمیت اهل سنت بود و در آن برهه مجموعهای از مفسران، محدثان، فقها، مورخان، اندیشمندان، فلاسفه و شعرا پای به عرصه نهادند. مفسرانی چون امام طبری، قاضی بیضاوی، زمخشری و رازی و محدثانی چون امام بخاری، امام مسلم، امام نسائی و امام ابو داود و فقهایی چون امام غزالی، اسفراینی، سرخسی، ابو اسحاق شیرازی و داود ظاهری و دانشمندانی چون رازی، عبد القادر گیلانی، بیرونی، عمر خیام و ابن سینا و شاعرانی چون رودکی، نظامی، فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی تنها بخشی از شکوه علمی و فرهنگی مسلمانان در ایران بودند که نقش مهمی در تاریخ تمدن اسلامی ایفا کردند.
در زمان کنونی بر خلاف گذشته اهل سنت در ایران در اقلیت هستند و میتوان گفت یک اقلیت مخصوص هستند به طوری که توجه شایانی به تحصیل در تمام زمینهها از خود نشان میدهند و جای شکرش باقی است که تا حد زیادی از آگاهی علمی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی برخوردارند.
اشارهای تاریخی به آموزش علم شرعی در ایران
تاریخ آموزش علم شرعی به معنای کلی در ایران به دوران فتوحات اسلامی باز میگردد؛ از آن زمان فاتحان مسلمان وظیفهی آشنا کردن ایرانیان با دین اسلام و آموزش آنان را بر عهده داشتند. آموزش شرعی در ایران دورانهای گوناگونی را پشت سر گذاشته است؛ از حلقههای آموزش قرآن در مساجد گرفته تا تأسیس مدارس کوچک شرعی در روستاها و شهرها ادامه یافت. برخی از حکومتها و حاکمان مسلمان در دوران اسلامی سهم بسزایی در تأسیس مدارس شرعی داشتهاند. به عنوان مثال خواجه نظام الملک توسی مدارس نظامیه را تأسیس کرد و بزرگترین آن نظامیهی بغداد بود و پس از آن نظامیههای مختلفی در نیشابور و شهرهای دیگر تأسیس شد.
علوم شرعی در ایران تا سرآغاز قرن دهم یعنی طی قرنهای ما قبل قرن ده هجری همچنان شکوفا بود و چنان که اشاره شد مجموعهای از علما در زمینههای حدیث، تفسیر، فقه، ریاضیات، طب، ستارهشناسی، شیمی، فیزیک، شعر و ادب ظهور کردند. پس از دورهی صفویه، دولت تعدادی از علمای شیعه را از لبنان و عراق به ایران آورد؛ علمایی چود شیخ بهاء الدین عاملی، شیخ ابو الفتح کراچکی و شیخ زین الدین بن علی بن احمد عاملی معروف به شهید ثانی از جملهی آنان بودند.
پس از سیطرهی دولت صفویه بر ایران، اهل سنت ایران در اقلیت قرار گرفتند و برای قرنها از صحنهی سیاسی و اجتماعی دور رانده شدند. با این حال تلاش کردند هویت دینی خود را حفظ کنند. از این رو به آموزش علوم شرعی همت گماردند و مؤسسات آموزشی را در جای جای ایران به شکل مدارس کوچک یا به صورت حجرههایی در کنار مساجد ایجاد کردند. از این مدارس و حجرههای کوچک علما و دعوتگران بزرگی خارج شدند که نقش مهمی در گسترش آموزش شرعی در ایران ایفا کردند.
واقعیت آموزش علوم شرعی در ایران
در زمان حاضر مدارس و حوزههای علمی فراوانی در نقاط گوناگون ایران به چشم میخورد که نقش خود را در گسترش علوم شرعی ایفا کردهاند. این مدارس را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
١- حوزههای علمیهی شیعه: این حوزهها در سراسر کشور وجود دارد و بزرگترین آن در قم و مشهد واقع است که طلابی را از کشورهای مختلف برای تحصیل میپذیرد. در این حوزهها از امکانات خوراک و پوشاک و مسکن و شهریه برخوردار است و در پایان بر حسب رتبههای مورد تأیید علمای شیعه به فارغ التحصیلان مدرک معتبر علمی داده میشود. این حوزهها در مقایسه با دیگر حوزهها به لحاظ فنی و تدریس به زبانهای خارجی مهجز هستند.
٢- مدارس نوین اهل سنت: این مدارس به شیوهی مدارس نوین تأسیس شده است و طلابی را از سراسر مناطق اهل سنت جذب میکند و برای آنان امکانات معیشتی چون خوراک و نوشاک و مسکن را مهیا میکند. طلاب این مدارس دروس اسلامی را به طور منظم میگذرانند و در برخی مناطق دروس دولتی را نیز در کنار دروس دینی پاس میکنند. این مدارس بیشتر در استانهای جنوبی، بلوچستان، خراسان، ترکمن صحرا و برخی از مناطق کردستان دایر است.
٣- مدارس سنتی اهل سنت: این مدارس حجره نامیده میشود و وجه تسمیهی آن به این خاطر است که معمولا عبارت است از حجرههای کوچک در کنار برخی از مساجد شهر که معمولا چند نفر از طلاب در آن مشغول تحصیل هستند و علوم شرعی را غالبا نزد امام مسجد فرا میگیرند. طلبه در حجره زندگی میکند و با کمکهای مالی همسایگان مسجد و مردم روستا و اهل خیر امرار معاش میکند. این مدارس غالبا در مناطق کردی به چشم میخورد.
یکی از مشکلات این مدارس آن است که مدرک فارغ التحصیلی آنان رسمی نیست و در دانشگاههای ایران پذیرفته نمیشود. این کار باعث میشود طلاب فرصت ادامهی تحصیل را از دست بدهند و نتوانند در بخشهای خصوصی یا عمومی مشغول به کار شوند.
دشواریهای آموزش شرعی در ایران
١- بیرغبتی بسیاری از افراد ممتاز:
یکی از مشکلات طلاب این بخش بیرغبتی افراد ممتاز در فراگیری علوم شرعی است زیرا فرصتهای کاری در بازار بیشتر مربوط به علوم کاربردی است و این تخصصها غالبا برای افراد ممتاز بر حسب استعداد و توانمندی آنان فراهم است. در ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای اسلامی، افراد ممتاز به سمت آموزشهای رسمی و دانشگاههای داخلی یا غربی گرایش دارند و بسیاری از کسانی که به سمت آموزش علوم شرعی میروند از افراد ممتاز نیستند.
٢- کوتاهی در بخش تزکیه:
در دوران معاصر حوزهی علم از حوزهی تزکیه جدا شده است؛ علم یعنی حل مسایل و پرداختن به اقوال رجال و اختلافات آنان در حالی که مسألهی تربیت و اصلاح نفس مسألهی دیگری است. چنان که در برخی از محیطهای علمی اخلاق و رفتار تحقیر میشود و به عنوان یک امر تکمیلی یا تزیینی به آن مینگرند.
قرآن کریم هنگام بحث از آموزش، مستقیما به مسألهی تزکیه میپردازد و میفرماید:
"رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" [بقره:١٢٩]
پروردگارا، در ميان آنان، فرستادهاى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزهشان كند، زيرا كه تو خود، شكستناپذير حكيمى.
"لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ" [آل عمران: 164]
به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
این کار باعث شده است کسی که به دنبال علم حرکت میکند به نوعی خشکمزاجی و جمود رفتاری دچار میشود که به هیچ وجه شایستهی امثال او نیست و از سوی دیگر کسی که به دور از علم و دانش به سمت تزکیه میرود غالبا در دام بدعت و هوا پرستی گرفتار میشود.
این نتیجهی جدایی میان علم و تزکیه است؛ طلاب علوم شرعی به مسایل علمی و اقوال رجال میپردازند و باعث میشود امر تزکیه و اصلاح رفتار در مجالس و مدارس علمی کم رنگ میشود.
٣- کمتوجهی به ادب خلاف:
بدون شک اسلام دین رحمت و محبت و همدلی است و برای انسان و حقوق اساسی او کرامت ذاتی قایل است. اسلام دین مدارا و دگرپذیری است و مشهور است که از دوران صحابه تا امروز مسایل ظنی همواره محل خلاف میان مسلمانان بوده است. سلف همواره هر مسألهای را در جای خود مورد بحث قرار میدادند و میان مسایل ضروری و قطعی دین با آنچه ظنی و محل خلاف بود تفاوت قایل میشدند و با وجود اختلاف در مسایل اجتهادی در یک فضای دوستانه و آکنده از محبت و احترام متقابل زندگی میکردند؛ نه کسی را به بدعت و فسق متهم میکردند و نه چوقاق تکفیر را بر سر کسی میزدند.
اما پس از آنان گروهی آمدند که مسایل اجتهادی را به جای مسایل قطعی نشاندند و با تعصب از آن دفاع کردند گویی که وحی منزل است. از این رو دچار تفرقه شدند و دوستی و دشمنی خود را بر آن بنا نهادند. زبان حالشان میگفت: حق همان است که ما بر آنیم و باطل هم آن است که دشمنان ما بر آن هستند.
متأسفانه فرهنگ تعصب و بغض و نفرت بیشتر از راه علوم شرعی گسترش یافت و در بسیاری از کشورهای اسلامی به اوضاع نابسامانی انجامید که ما اکنون شاهد آن هستیم. این امر میطلبد تا رهبران امت اسلامی و علمای مسلمان در تدوین و توسعهی برنامههای آموزش علوم شرعی تجدید نظر کنند و بکوشند تا فرهنگ دگرپذیری و احترام به آرای طرف مقابل گسترش یابد.
نظرات